- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ور ترا خواهر آورد مادر شود از وی سیاه روی پدر
2 تو ز میراث ربعی او را ده فحلی آور ورا سبک مسته
3 گر تو ناری خود آورد بیشک بنویسند بیحضور تو چک
4 نشناسد ز هیچ مرد گریز نکند خود ز مرد و زن پرهیز
5 هم ز ده سالگی گرد در سر شوهر و مال و چیز و زرّ و گهر
6 زان هوسش خیره لعبت آراید کیر و کالای را همی باید
7 جامه بر تن درد همی به ستیز مانده در انتظار مال و جهیز
8 ور کنی در جهیز او تأخیر همه توفیر تو شود تقصیر
9 نام و ننگت به باد بردهد او بر سرت زود خاک برنهد او
10 مرد بیگانه گردد از خانه خانهات پر شود ز بیگانه