- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کافرمگر مخمل و سنجاب میباید مرا سایهٔ بیدیکفیل خواب میباید مرا
2 معبد تسلیم و شغل سرکشی بیرونقیست شمع خاموشی درین محراب میباید مرا
3 تشنهکام عافیت چون شمعتاکی سوختن ازگداز درد، مشتی آب میباید مرا
4 غافل از جمعیتکنج قناعت نیستم کشتی درویشم این پایاب میباید مرا
5 آرزوهای هوس نذر حریفان طلب انفعال مطلب نایاب میباید مرا
6 در کشاکشهای نیرنگ خال افتادهام دل جنون میخواهد و آداب میباید مرا
7 شرم اگرباشد بنای وهم هستی هیچ نیست بیتکلف یک عرق سیلاب میباید مرا
8 دامن برچیدهای چون صبح کارم میکند اینقدر از عالم اسباب میباید مرا
9 مشرب داغ وفا منتکش تسکین مباد آب میگردم اگر مهتاب میباید مرا
10 تا درین محفل نوای حیرتی انشاکنم چوننگه یکتار و صدمضراب میباید مرا
11 بینیازم از رم و آرام این آشوبگاه چشم میپوشم همهگر خواب میباید مرا
12 گریه همبیدل لب خشکم چومژگانترنکرد وحشتی زین وادی بیآب میباید مرا