-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بیخودی بر آینهٔ وهم رنگ ریز یعنی غبار ما به سر نام و ننگ ریز
2 شور شکستشیشهدر اینبزمقلقل است چندی به جام وهم شراب ترنگ ریز
3 موقوف گریه نیست بساط بهار عجز خونت نماند برجگر از چهره رنگ ریز
4 ای جستجو اگر هوس آرمیدنیست ما را بجای آبله در پای لنگ ریز
5 روزی دو در وفاکدهٔ فقر صبر کن بر شیشهخانهٔ هوسی چند سنگ ریز
6 رنگ ادب نریختی از شرم آب شو گوهر نبستهای چو عرق بیدرنگ ریز
7 یک دشت وحشت است چمنزار کاینات آیینهٔ خیال ز داغ پلنگ ریز
8 ای نوبهار، بیهوده نقاش وحشتی یک برگ گل زعالم تصویر رنگ ریز
9 دلهای خلق قابل تأثیر عجز نیست پرواز ناله در پر و بال خدنگ ریز
10 عمریست امتحانکدهٔ درد الفتیم یارب دل گداختهٔ ما ز سنگ ریز
11 آرامگاه وحشت رنگند غنچهها خونم بر آستانهٔ دلهای تنگ ریز
12 مفت است اگر به وهم غنا متهم شوی چون تار، ساز آنچه نداری ز چنگ ریز
13 تا وعدهگاه خنجر نازت کشیدهام خون فسردهایکه چهگویم چه رنگ ریز
14 غارت سرشتهٔ نگه کافر توایم یاد از غبار ماکن و طرح فرنگ ریز
15 بیدل مآل هستی موهوم ما فناست این قطره را همان به دهان نهنگ ریز