معاذالله گرت با از بابافغانی شیرازی غزل 238

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد افتد

1 معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد افتد من بیتاب را از غصه آتش در نهاد افتد

2 دلم خواهد که ساید دیده بر اندام سیمینت چه می گویم که از چشم جهان بینم سواد افتد

3 بخو وصلت روا می داشتم بر دیگران هجران چه دانستم که فالم جمله بر عکس مراد افتد

4 رقیبان حال من باور نمی دارند اگر سوزم الهی آتشی در مردم بد اعتقاد افتد

5 شبی در کلبه ی تاریک عاشق در نمی آیی چرا با دوستان کس این چنین بد اعتماد افتد

6 مبر حاجت بغیر ایدل که در دست کسی نبود اگر ناگه خدا خواهد که در کارت گشاد افتد

7 فغانی زین نظر بازی سیه شد نامه ات تا کی خیالت با خط نو خیز و خال فتنه زاد افتد

عکس نوشته
کامنت
comment