1 تا به خالت شد سر زلف آشنا عالمی را عام شد درد و بلا
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای زلف تو ماه را نقابی والیل ز موی تست تابی
2 با مهر رخت زمین چه حاجت؟ دارد به مهی و آفتابی
1 سوگند به خالی ز رخت گشته پدید سوگند به خطی که به گردش بدمید
2 سوگند به آن قامت چون سرو چمن کاندر هوسش عمر به پایان برسید
1 خدایا جز تو ما را نیست حافظ گدا تا پادشا را کیست حافظ
2 به محنت خانه غربت شب و روز غریب بی نوا را کیست حافظ
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به