- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا به کنج لبت آن خال سیهرنگ افتاد نافه را صدگره از خون به دل تنگ افتاد
2 آن نه خط است برآن عارض پرنقش و نگار رنگ محویست که در دفتر ارژنگ افتاد
3 سیب از آسیبجهانرست که همرنگ تو شد گشت نارنج ز غم زردکه نارنگ افتاد
4 دررهت چشم من از هفته به هفتادکشید در پیات کار من ازگام به فرسنگ افتاد
5 نرگس از چشم تو چون برد حسد، کور آمد سرو با قد تو چون خاست بپا، لنگ افتاد
6 از دل گمشدهٔ خوبش فرو بستم چشم تا مرا دامنت ای گمشده در چنگ افتاد
7 دانم اندر دل سخت تو نکرده است اثر نالهٔ من که ازو خون به دل تنگ افتاد
8 کرد چون همره چنگ این غزل آهنگ، بهار چنگ دردل زد و با چنگ هم آهنگ افتاد