تا یافت عزت از تو مکان گوالیار از کلیم غزل 397

کلیم

کلیم

کلیم

تا یافت عزت از تو مکان گوالیار

1 تا یافت عزت از تو مکان گوالیار سوگند خورده چرخ بجان گوالیار

2 گرد سپاه شاه جهان گر نمی رسد بی سرمه بود چشم بتان گوالیار

3 چون سفره کریم کشیده است قلعه اش گردان نشسته بر سر خوان گوالیار

4 از کنگرش که کرده زبان در دهان چرخ گردون گرفته یاد، زبان گوالیار

5 این قلعه ایست کز شرف پای بوس شاه بر چرخ سر کشنده مکان گوالیار

6 صد رنگ چون بهار شد از خیمه سپاه در کوچ لشکرست قران گوالیار

7 از فیض چتر شاه که خورشید پیکرست گوهر چو لاله رسته زکان گوالیار

8 از بندگی ثانی صاحبقران کلیم گردیده سرفراز بسان گوالیار

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر