-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا یافت عزت از تو مکان گوالیار سوگند خورده چرخ بجان گوالیار
2 گرد سپاه شاه جهان گر نمی رسد بی سرمه بود چشم بتان گوالیار
3 چون سفره کریم کشیده است قلعه اش گردان نشسته بر سر خوان گوالیار
4 از کنگرش که کرده زبان در دهان چرخ گردون گرفته یاد، زبان گوالیار
5 این قلعه ایست کز شرف پای بوس شاه بر چرخ سر کشنده مکان گوالیار
6 صد رنگ چون بهار شد از خیمه سپاه در کوچ لشکرست قران گوالیار
7 از فیض چتر شاه که خورشید پیکرست گوهر چو لاله رسته زکان گوالیار
8 از بندگی ثانی صاحبقران کلیم گردیده سرفراز بسان گوالیار