تا خون خویش در ره جانانه از قصاب کاشانی غزل 233

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

تا خون خویش در ره جانانه ریختیم

1 تا خون خویش در ره جانانه ریختیم آبی به پای آن بت فرزانه ریختیم

2 کردیم ظرف دیده لبالب ز خون دل این باده را ز ظرف به پیمانه ریختیم

3 دادیم جای مهر تو را در زمین دل تخمی به خاک این ده ویرانه ریختیم

4 اندوه و داغ و درد و غم و آتش فراق کردیم جمع و در دل دیوانه ریختیم

5 قصاب آب اشگ ندامت نداشت سود چندان که پیش محرم و بیگانه ریختیم

عکس نوشته
کامنت
comment