-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا فصلی از حقیقت اشیا نوشته ایم آفاق را مرادف عنقا نوشته ایم
2 ایمان به غیب تفرقه ها ضمیر رفت از ضمیر ز اسما گذشته ایم و مسما نوشته ایم
3 عنوان رازنامه اندوه ساده بود سطر شکست رنگ به سیما نوشته ایم
4 قلزم فشانی مژه از پهلوی دل ست این ابر را برات به دریا نوشته ایم
5 خاکی به روی نامه نیفشانده ایم ما رخصت بدان حریف خودآرا نوشته ایم
6 در هیچ نسخه معنی لفظ امید نیست فرهنگ نامه های تمنا نوشته ایم
7 آینده و گذشته تمنا و حسرت ست یکی کاشکی بود که به صد جا نوشته ایم
8 دارد رخت به خون تماشا خطی ز حسن روشن سواد این ورق نوشته ایم
9 رنگ شکسته عرض سپاس بلای تست پنهان سپرده ای غم و پیدا نوشته ایم
10 آغشته ایم هر سر خاری به خون دل قانون باغبانی صحرا نوشته ایم
11 کویت ز نقش جبهه ما یک قلم پر است لختی سپاس همدمی پا نوشته ایم
12 غالب الف همان علم وحدت خودست بر «لا» چه بر فروزد گر «الا» نوشته ایم؟