1 تا بود جوانی آتش جان افزای جان باز چو پروانه بدم شیفته رای
2 مرد آتش و اوفتاد پروانه ز پای خاکستر و خاک ماند از آن هر دو بجای
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا باز هم در خط بغداد فکن بار مرا
2 باجگه دیدم و طیار ز آراستگی عیش چون باج شد و کار چو طیار مرا
1 گرنه عشق او قضای آسمانستی مرا از بلای عشق او روزی امانستی مرا
2 گر مرا روزی ز وصلش بر زمین پای آمدی کی همه شب دست از او بر آسمانستی مرا
1 ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها بر باد شده در سرِ سودایِ تو سرها
2 در گلشنِ امّید به شاخِ شجرِ من گلها نشکفتند و برآمد نه ثمرها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **