تا دفتر حیرت ز رخش تازه از بیدل دهلوی غزل 2206

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

تا دفتر حیرت ز رخش تازه کند چشم

1 تا دفتر حیرت ز رخش تازه کند چشم از تار نظر رشتهٔ شیرازه کند چشم

2 از مردمک دیده به گلزار نگاهش داغ کهنی بر دل خود تازه‌ کند چشم

3 مشاطه ز حسرت بگزد دست به دندان هرگه ز تغافل به رخت غازه ‌کند چشم

4 مپسند که در پلهٔ میزان عدالت شوخی ستمها به خود اندازه ‌کند چشم

5 مرغان تحیر همه جغدند به دامش هرگه ز صفیر نگه آواز‌ه کند چشم

6 بیدل ‌گل رخسار بتی خنده‌فروش است وقت‌ست که داغ دل ما تازه کند چشم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر