- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دل ما با تو کرد روی ارادت هیچ نیاید ز ما مخالف عادت
2 گر چه کم ما گرفتهای تو ز شوخی عشق تو افزون شدست و مهر زیادت
3 رنگ سلامت ندیدم و رخ شادی از برمن تا برفتهای به سعادت
4 آنکه ز درد جدایی تو بمیرد زنده نداند شدن به حشر و اعادت
5 داروی رنج خود از طبیب نپرسم گر تو قدم رنجه میکنی به عیادت
6 همچو شهیدان تنش به خاک نپوسد هر که به تیغ غم تو یافت شهادت
7 دایه به مهرت برید ناف دل من پس به کنارم گرفت روز ولادت
8 چشم تو آنجا که دست برد به دستان سر بنهادند زیرکان به بلادت
9 اوحدی از درد دوری تو بنالید با تو چو سودش نکرد صبر و جلادت
10 او نه به مهرت سری نهاد، که هرگز خود ز زمین بر نداشت روی ارادت