تا دل من دل به قناعت از خاقانی شروانی قصیده 36

1 تا دل من دل به قناعت نهاد ملک جهان را به جهان بازداد

2 دفتر آز از بر من برگرفت مصحف عزلت عوض آن نهاد

3 خسرو خرسندی من در ربود تاج کیانی ز سر کیقباد

4 نیز فریبم ندهد طمع و جمع نیز حجابم نشود بود و باد

5 تا چه کند مرد خردمند، آز تا چه کند باشهٔ چالاک، باد

6 این همه هست و سبکی عمر من رفت و مرا تجربه‌ها اوفتاد

7 کافرم ار ز آدمیان دیده‌ام هیچ کسی مردم و مردم نهاد

8 این نکت از خاطر خاقانی است شو گهری دان که ز خورشید زاد