تا لعل باده رنگ تو شکرفروش از اوحدی مراغه‌ای غزل 140

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

تا لعل باده رنگ تو شکرفروش گشت

1 تا لعل باده رنگ تو شکرفروش گشت باور مکن که: هیچ دلی گرد هوش گشت

2 برخاستی که: زهر جدایی دهی بما بنشین، که آن به یاد تو خوردیم و نوش گشت

3 دل خود تمام سوخته شد، جان خسته بود او نیز هم به آتش دل نیم جوش گشت

4 دیشب در اشتیاق تو، ای آفتاب رخ از غلغلم رواق فلک پر خروش گشت

5 از آب دیده راز دلم خواست فاش شد شب تیره بود، ظلمت او پرده پوش گشت

6 در آرزوی آنکه حدیث تو بشنود چشمی، که بی‌تو گریه همی کرد، گوش گشت

7 گر اوحدی به هوش نیاید، عجب مدار بلبل چو گل بدید نخواهد خموش گشت

عکس نوشته
کامنت
comment