-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا چون نگه توان شد دور از میان مردم زنهار جا نسازی در خانمان مردم
2 پرواز گیر ای دل تا کی چو مرغ تصویر حیران توان نشستن در آشیان مردم
3 چشم از زنخ بپوشان بردار دست از زلف نتوان به چاه رفتن با ریسمان مردم
4 از حرص همچون کرکس تا کی در این بیابان چشم طمع توان داشت بر استخوان مردم
5 خاکت به دیده ای نفس شرمی بیار تا چند پر چون مگس توان زد بر گرد خوان مردم
6 قصاب همچو طوطی آیینه در برابر تا چند میتوان زد حرف از دهان مردم