تا که آمد دیده را بالای جانان از جلال عضد غزل 134

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

تا که آمد دیده را بالای جانان در نظر

1 تا که آمد دیده را بالای جانان در نظر خوش نمی آید مرا سرو خرامان در نظر

2 خرّم آن دم کز لب و رخسار او باشد مرا جام باده بر لب و طرف گلستان در نظر

3 چون نظر بر رویت اندازم شود اشکم روان آب در چشم آورد خورشید تابان در نظر

4 چون لب لعلت ببینم حسرتم گردد فزون من چنین لب تشنه و آنگه آب حیوان در نظر

5 هر شبی خاک سر کوی تو بالین من است زان نمی آید مرا ملک سلیمان در نظر

6 بی لب غنچه نمایت دوش رفتم در چمن غنچه می آمد مرا مانند پیکان در نظر

7 امشب ای دیده خیالش می‌رسد مهمان‌پذیر هر چه اندر خانه داری پیش مهمان در نظر

8 زان هوس بگذر جلالا کی ببینی روی او خود کجا آید کسی را صورت جان در نظر

عکس نوشته
کامنت
comment