بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن از بیدل دهلوی غزل 2038

غزل 2038 ام از 2828 غزلیات

تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم

1 تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم مژه‌ گشتم سر مویی به خمیدن رفتم

2 صبح از بی نفسی قابل اظهار نبود زین‌ گلستان به غبار ندمیدن رفتم

3 تا به مقصد بلدم‌ گشت زمینگیری عجز همه جا پیشتر از سعی رسیدن رفتم

4 نبض جهدم شرر کاغذ آتش زده است یک مژه راه به صد چشم پریدن رفتم

5 چون هلالم چقدر نشئهٔ تسلیم رساست سرکشی داغ شد از بس به خمیدن رفتم

6 شور این بزم جنون خیره دماغی می‌خواست دل نپرداخت به افسانه شنیدن رفتم

7 این شبستان به چراغان هوس یمن نداشت که به صد چشم همان داغ ندیدن رفتم

8 یأس بر حیرت حال‌ گهرم می‌گرید قطره‌ای داشتم از یاد چکیدن رفتم

9 سیر گلزار تمنای تو طاووسم کرد غوطه در رنگ زدم تا به پریدن رفتم

10 بیدل آندم‌ که به تسلیم شکستم دامن تا در امن به پای نرسیدن رفتم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم

شاعر شعر تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم چه کسی است ؟

شاعر شعر تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم بیدل دهلوی می باشد.

شعر تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم چیست ؟

قالب شعر تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم غزل است

مضمون اصلی شعر تا به در یوزهٔ راحت طلبیدن رفتم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر