تا بدیدم زلف عنبرسای تو از سنایی غزنوی غزل 360

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

تا بدیدم زلف عنبرسای تو

1 تا بدیدم زلف عنبرسای تو وان خجسته طلعت زیبای تو

2 جان‌و دل نزدت فرستادم نخست آمدم بی‌جان و دل در وای تو

3 بی دل و بی‌جان ندارد قیمتی بنگر این بی‌قیمت اندر جای تو

4 آستین پر خون و دیده پر سرشگ چشم خیره در رخ زیبای تو

5 مشک و عنبر بارد اندر کل کون چون فشانی زلفک رعنای تو

6 من نیارم دید در باغ طرب سرو از رشک قد و بالای تو

7 من نیارم دیدن اندر تیره شب مه ز رشک روی روح افزای تو

8 چون برون آیم ز زندان فراق تا نیارندم خط و طغرای تو

9 پس بجویم من ترا و عاقبت کشته گردم آخر اندر پای تو

عکس نوشته
کامنت
comment