-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا به منشور سخن سرمشق طغرا گشتهام یک جهان مضمون یک عالم معما گشتهام
2 چشم بد دور از برم امروز همچون آفتاب از صفای دل در آغوش مسیحا گشتهام
3 بس که در بحر معانی غوطه خوردم چون گهر مشتمل با چند معنی همچو علیا گشتهام
4 تا کشادم عقدههای نسخه درس ادب سر خط جمعیت عقد ثریا گشتهام
5 عمرها بگذشت اندر باغ امکان همچو گل خون دل خوردم که تا محبوب دلها گشتهام
6 میروم از خویش چون دریا ولی مانند موج از خیال زلف او زنجیر بر پا گشتهام
7 گر چه سفتم صد گهر با مثقب تیغ زبان لیک از بیطالعیها سخت رسوا گشتهام
8 دم به دم زاندیشه او در خیالآباد دل همچو ماهی در محیط عشق بیپا گشتهام
9 گفتمش با زلف او در هم چرا پیچیدهای گفت در صید برهمن چون چلیپا گشتهام
10 تا سخن سنجیدهام طغرل به میزان ادب در میان شاعران امروز یکتا گشتهام