مگردیوانهٔ شوریده از عطار نیشابوری الهی نامه 8

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

مگردیوانهٔ شوریده برخاست

1 مگردیوانهٔ شوریده برخاست برهنه بُد ز حق کرباس می‌خواست

2 کالهی پیرهن در تن ندارم وگر تو صبر داری من ندارم

3 خطابی آمد آن بی‌خویشتن را که کرباست دهم اما کفن را

4 زبان بگشاد آن مجنونِ مضطر که من دانم ترا ای بنده پرور

5 که تا اوّل نمیرد مرد عاجز تو ندهی هیچ کرباسیش هرگز

6 بباید مرد اول مفلس وعور که تا کرباس یابد از تو در گور

7 دلاگرکشتهٔ این راه گردی بیک دم زندهٔ الله گردی

8 چو تو خونی شدی از پای تا فرق میان خاک شو در خون خود غرق

9 هر آن زن را که شیر آید پدیدار ببندد خون حیضش بر سر کار

10 بگردانند خونش را نهانی که تا خون می‌خوری و شیر دانی

11 چو آغاز تو بر خون خوردن آمد چو انجامت بخاک آوردن آمد

12 کسی کو در میان خاک و خونست چرا سر می‌کشد چون سرنگونست

13 اگر تو هیچکس دانی که چونی بهم بِسرشته مشتی خاک و خونی

14 ز خون و خاک آنگه پاک گردی که خونی می‌خوری تا خاک گردی

15 چو نبوَد کارِ تو جز اشک و سوزی ز زلفش سایه افتد بر تو روزی

عکس نوشته
کامنت
comment