مگر سلطان دین از عطار نیشابوری الهی نامه 13

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

مگر سلطان دین محمود یک روز

1 مگر سلطان دین محمود یک روز ایاز خویش را گفت ای دلفروز

2 کرا دانی تو از مه تا بماهی که ازمن بیش دارد پادشاهی

3 غلامش گفت ای شاه جهاندار منم در مملکت بیش از تو صد بار

4 چو ملکم این چنین زیر نگین است چه جای ملکت روی زمین است

5 پس آنگه شاه گفت آن نازنین را که ای بنده چه حجّت داری این را

6 زبان بگشاد ایاز و گفت ای شاه چه می‌پرسی چو زین رازی تو آگاه

7 اگرچه پادشاهی حاصل تست ولیکن پادشاه تو دل تست

8 دل تو زیرِ دست این غلامست مرا این پادشاهی خود تمامست

9 توئی شاه و دلت شاه تو امروز ولی من بر دل تو شاه پیروز

10 فلک را رشک می‌آید ز جاهم که من پیوسته شاه شاه خواهم

11 چه گرملک تو ملکی مطلق آمد ولی ملک ایازت بر حق آمد

12 چو اصل تو دلست و دل نداری بگو تا مملکت را بر چه کاری

عکس نوشته
کامنت
comment