- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مگر میرفت شیخی کاردیده بره در دید طاقی برکشیده
2 همائی کرده از کج بر سر او بگسترده ز هم بال و پر او
3 زبان بگشاد و گفت ای مرغ ناساز تو بی شرمک بدینجا آمدی باز
4 بهر یک چند بگشائی پری تو نشینی پس بقصر دیگری تو
5 نیاید از تو کس را سایه داری که نا پایندگی سرمایه داری
6 اگر پایندگی بودی جهان را هویدائی نبودی عقل و جان را
7 همه دنیا سرابی مینماید جهانی ملک خوابی مینماید
8 خرت در گِل ازان سخت اوفتادست که در تعبیر خر بخت اوفتادست
9 چو خر باشد کسی را بخت اینجا بلاشک کار باشد سخت اینجا
10 اگر غربال پندار خود از آب برآری عالمی بینی همه خواب