🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری
عطار نیشابوری

مگر روزی گذر می‌کرد از عطار نیشابوری الهی نامه 4

الهی نامه 4 ام از 5015 بخش شانزدهم

مگر روزی گذر می‌کرد هارون

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36

1 مگر روزی گذر می‌کرد هارون رسید آنجایگه بهلولِ مجنون

2 زبان بگشاد کای هارونِ غم خوار قوی در خشم شد هارون بیکبار

3 سپه را گفت کیست این بی سر و پای که می‌خواند بنامم در چنین جای

4 بدو گفتند بهلولست ای شاه روان شد پیشِ او هارون هم آنگاه

5 بدو گفتا ندانی احترامم که می‌خوانی تو بی‌حاصل بنامم؟

6 نمی‌دانی مرا ای مردِ مجنون؟ که بر خاکت بریزم خون هم اکنون

7 جوابش داد مرد پُر معانی که می‌دانم تو این نیکو توانی

8 که در مشرق اگر زالیست باقی که بر سنگ آیدش پای اتّفاقی

9 وگر جائی پُلی باشد شکسته که گرداند بُزی را پای بسته

10 تو گر در مغربی از تو نترسند بترس ای بیخبر کز تو بپرسند

11 بسی بگریست زو هارون بزاری بدو گفتا اگر تو وام داری

12 بگو تا جمله بگزارم بیکبار جوابش داد بهلول نکوکار

13 که تو وامی بوامی می‌گزاری چو مال خویشتن یک جَو نداری

14 ترا گر مال مال مردمانست که نیست آن تو هر چت این زمانست

15 برَو مال مسلمانان ز پس ده که گفتت مالِ کس بستان بکس ده

16 نصیحت خواست از بهلول هارون بدو گفت آن زمان بهلولِ مجنون

17 که ای استاده در دنیا چنین راست نشان اهلِ دوزخ در تو پیداست

18 ز رویت محو گردان آن نشانی وگرنه گفتم و رفتم، تو دانی

19 دگر ره گفت اگر دوزخ نشینم کجا شد آن همه اعمالِ دینم

20 بدو گفتا ببین هر ماه و هر سال که همچون اهلِ دوزخ داری احوال

21 دگر ره گفت اگرچه بوالفضولم نسَب نقدست باری از رسولم

22 بدو گفتا که چون قرآن شنیدی فلا اَنسابَ بَینَهُم ندیدی؟

23 دگر ره گفت هان ای کم بضاعت امیدم منقطع نیست از شفاعت

24 بدو گفتا که بی اِذن الهی شفاعت نکند او زین می چه خواهی

25 سپه را گفت هارون هین برانید که او ما را بکُشت و می ندانید

26 چو نه ملکست اینجا و نه مالک نجات تست اگر گردی تو هالک

27 چو سنگی صد هزاران سال برجای بمی ماند نمی‌مانی تو بر پای

28 چه خواهی کرد درجائی درنگی که آنجا بیش ماند از تو سنگی

29 دلا کم گیر چرخ سرنگون را چه خواهی کرد این دریای خون را

30 زهی خوش طعم دیگ چرب روغن که از مرگش بوَد زرّین نهنبن

31 قدم باید بگردون بر نهادن سر این دیگ پر خون بر نهادن

32 چو پُر خون اوفتاد این دیگ پُر جوش مزن انگشت در وی سر فرو پوش

33 شفق خونست و دایم چرخِ گردون سر بُرّیده می‌گردد در آن خون

34 جهانی خلق بین در هم فتاده همه از بهرِ زیر خاک زاده

35 همه خاک زمین خون سیاهست سیاوش وار خلقی بی گناهست

36 عیان بینی اگر باشی تو با هُش ز یک یک ذرّه خون صد سیاوش

عطار نیشابوری از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر مگر روزی گذر می‌کرد هارون الهی نامه 4 ام از 5015 بخش شانزدهم در الهی نامه عطار نیشابوری می باشد
شعر قالب : الهی نامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون

شاعر شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون چه کسی است ؟

شاعر شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون عطار نیشابوری می باشد.

شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون چیست ؟

قالب شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون الهی نامه است

سبک شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون چیست ؟

سبک شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر مگر روزی گذر می‌کرد هارون چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
عطار نیشابوری

مگر روزی گذر می‌کرد از عطار نیشابوری الهی نامه 4

الهی نامه 4 ام از 5015 بخش شانزدهم
بنر