جز این که در فراق تو خاکی از طبیب اصفهانی غزل 116

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

جز این که در فراق تو خاکی بسر کنم

1 جز این که در فراق تو خاکی بسر کنم آن فرصتم کجاست که کار دگر کنم

2 خوش آن زمان که پیش تو چون رو دهد وصال بنشینم و حکایت هجر تو سر کنم

3 دردا که از گذار غمت در بساط دل اشگی نماند کز ستمت دیده،تر کنم

4 در سنگ خاره نیست اثر ناله را و من می نالم آنقدر که دلت را خبر کنم

5 تا توتیای دیده من خاک پای تست حیفست گریه گر من خونین جگر کنم

6 تا با شدم بدیده دل قطره ای طبیب زنهار ترک گریه شام و سحر کنم

عکس نوشته
کامنت
comment