- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غیر وحدت برنتابد همت عرفان ما دامن خویش است چون صحراگل دامان ما
2 شوق در بیدستوپایی نیستمأیوس طلب چون قلم سعل قدم میبالد از مژگان ما
3 معنی اظهار صبح از وحشت انشا کردهاند نامهٔ آهیم بیتابی همان عنوان ما
4 زین دبستان مصرع زلفی مسلسل خواندهایم خامشی مشکل کهگردد مقطع دیوان ما
5 وحشت ما زین چمن محملکش صدعبرت است نشکند رنگیکه چینش نیست در دامان ما
6 یار در آغوش و نام او نمیدانمکه چیست سادگی ختم است چون آیینهبر نسیان ما
7 در تپیدنگاه امکان شوخی نظارهایم از غباری میتوان ره بست بر جولان ما
8 مدعا از دل به لب نگذشته میسوزد نفس اینقدر دارد خموشی آتش پنهان ما
9 مغثنم دار ای شرر جولانگه آغوش سنگ تنگی فرضت بغل واکرده در میدان ما
10 جلوه درکار است و ما با خود قناعتکردهایم بهکه بر روی توباشد چشم ما حیران ما
11 بیدل از حیرت زبان درد دل فهمیدنیست آیسنه میپوشد امشب نالهٔ عریان ما