- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین
2 فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین
3 فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا کآفریدش خالق خلق آفرین از آفرین
4 ای نواصب ، گر ندانی فضل سرّ ذوالجلال آیت قربی نگه کن و آن ِ اصحاب الیمین
5 قل تعالو ندع بر خوان ، ور ندانی گوش دار لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین
6 لا فتی الّا علی برخوان و تفسیرش بدان یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الیمین ؟
7 آن نبی ، وز انبیا کس نی به علم او را نظر وین ولی ، وز اولیا کس نی به فضل او را قرین
8 آن چراغ عالم آمد ، وز همه عالم بدیع وین امام امت آمد ، وز همه امت گزین
9 آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام وین معین دین و دنیا ، وز منازل بی معین
10 از متابع گشتن او حور یابی یا بهشت وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین
11 ای به دست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر تکیه کرده بر گمان ، برگشته از عین الیقین
12 گر نجات خویش خواهی ، در سفینه نوح شو چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین
13 دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین
14 گر نیاسایی تو هرگز ، روزه نگشایی به روز ، وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین ،
15 بی تولّا بر علی و آل او دوزخ تو راست خوار و بی تسلیمی از تسنیم و از خلد برین
16 هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّی مکین
17 ای به کرسی بر ، نشسته آیت الکرسی به دست نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین
18 گر به تخت و گاه و کرسی غرّه خواهی گشت ، خیز سجده کن کرسیگران را در نگارستان چین
19 سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین و تگین
20 منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید حق صادق کی شناسد وانِ زین العابدین ؟
21 مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین ؟
22 کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین
23 ای کسایی ، هیچ مندیش از نواصب وز عدو تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین ؟