- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به زیر هر بن مو چشم روشنیست مرا به روشنایی هر ذره روزنیست مرا
2 شهود بت، ز پراکندگیم باز آورد دلیل راه حقیقت برهمنیست مرا
3 چو سایه از همهسو در کمین خورشیدم به هرکجا بن خاریست مسکنیست مرا
4 به هر سراچه و بستان فرو نمیآیم برون ز عالم خاکی نشیمنیست مرا
5 به دوستی که ز بس محو لذت عشقم به کاینات ندانم که دشمنیست مرا
6 هزار ناله ز نهر و ز رود میشنوم ز سیل گریه چو کهسار دامنیست مرا
7 ز خوشههای سرشکم لبالب آغوش است ز حاصلی که تو را نیست خرمنیست مرا
8 اگر به معرکه در خون فتادهام چه عجب همیشه رزم به چون خود تهمتنیست مرا
9 دریغ رخش فروماند و روز بیگه شد درین سفر که به هر گام رهزنیست مرا
10 کدام می که پس از مستیم خمار نداد؟ چو شیشه در ته هر خنده شیونیست مرا
11 بیا ز محنت جان کندنم خلاصی ده که دم زدن ز فراق تو مردنیست مرا
12 گداخت جسم «نظیری» ز دقت نظرم که دیده تنگتر از چشم سوزنیست مرا