ذیل طلب نیافته دست یقین از صفای اصفهانی غزل 1

صفای اصفهانی

آثار صفای اصفهانی

صفای اصفهانی

ذیل طلب نیافته دست یقین ما

1 ذیل طلب نیافته دست یقین ما بگرفت دست عشق سر آستین ما

2 شد آستین عشق بدامان معرفت پیوسته از تحقق حق الیقین ما

3 از معرفت کشید بسر منزل فنا در فقر بود منزلت ماء و طین ما

4 بعد از فنا تجلی توحید حق بدل نازل شد از تنزل روح الامین ما

5 در حیرت اوفتاد ز توحید بار سیر زین سبز خنگ اطلس وارونه زین ما

6 حیرت ب آستانه فقر و فنا کشید ما را ز استقامت راء/ی رزین ما

7 زیر یسار ماست بیابان و نخل و نور چون شبان طور بود در یمین ما

8 ما را ز خاک برد بخلوتسرای دوست بی پر و پای نور دل راه بین ما

9 جز ما بزیر بار امانت نرفت کس بیهوده نیست این همه آه و انین ما

10 در وحدت از حوادث امکان منزهیم از کثرتست خاطر اندوهگین ما

11 ما آن دائمیم که جمعست در وجود صبح الست ما و دم واپسین ما

12 از سطر کون رسته صفای مجردیم فقر و فناست ثبت کتاب مبین ما

عکس نوشته
کامنت
comment