در زیر نقاب از جلال الدین محمد مولوی غزل 1880

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

در زیر نقاب شب این زنگیکان را بین

1 در زیر نقاب شب این زنگیکان را بین با زنگیکان امشب در عشرت جان بنشین

2 خلقان همه خوش خفته عشاق درآشفته اسرار به هم گفته شاباش زهی آیین

3 یاران بشوریده با جان بسوزیده بگشاده دل و دیده در شاهد بی‌کابین

4 چون عشق حرامم شد چون زلف تو دامم شد شب گشت مرا مشکین

5 شد زنگی شب مستی دستی همگان دستی در دیده هر هستی از دیده زنگی بین

6 آن چرخ فرومانده کآبش بنگرداند این چرخ چه می داند کز چیست ورا تسکین

7 می گردد آن مسکین نی مهر در او نی کین که کندن آن فرهاد از چیست جز از شیرین

8 شه هندوی بنگی را آن مایه شنگی را آن خسرو زنگی را کرد حشری بر چین

9 شمعی تو برافروزی شمس الحق تبریزی تا هندوی شب سوزی از روی چو صد پروین

عکس نوشته
کامنت
comment