دو درویش خراسانی ملازم از سعدی شیرازی گلستان 6

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار...

دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی. ,

اتفاقاً بر در شهری به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند. هر دو را به خانه‌ای کردند و در به گل بر آوردند. ,

بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند. در را گشادند، قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده. ,

مردم در این عجب ماندند. ,

حکیمی گفت: خلاف این عجب بودی، آن یکی بسیار خوار بوده است، طاقت بینوایی نیاورد، به سختی هلاک شد. وین دگر خویشتن دار بوده است، لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند. ,

6 چو کم خوردن طبیعت شد کسی را چو سختی پیشش آید سهل گیرد

7 وگر تن پرور است اندر فراخی چو تنگی بیند از سختی بمیرد

عکس نوشته
کامنت
comment