1 سزد که دو رخ کاریز آب دیده کنی که ریز ریز بخواهدت ریختن کاریز
1 رودکی ، استاد شاعران جهان بود صدیک از وی تویی کسایی ؟ پَرگست !
2 خاک کف پای رودکی ، نسزی تو هم بشوی کو بشد چه خایی برغست ؟
1 دو گوش سخت کن و بیهده سخن مشنو مباش رنجه که ایشان بسند گوش سرای
2 به خارپشت نگه کن که از درشتی موی به پوست او نکند طمع پوستین پیرای
1 درهٔ من شده ست از نعمت چون زنخدان خصم پر غَدره