- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بکوی میکده هرکس که رفت باز آمد ز قید هستی این نشئه بی نیاز آمد
2 هزار شکر که ایران چو کبک زخمی باز برون ز پنجه شاهین و شاهباز آمد
3 بگو که پنهان گردند قاطعان طریق از آنکه قافله دزد رفته باز آمد
4 مدرس از ره ترکیه و حجاز و عراق دوباره چون شتر لوک بی جهاز آمد
5 چه احترام بر آن حاجیست مرد مرا که بی وضو سوی حج رفت و بینماز آمد
6 میان دیو و سلیمان چه امتیاز که رفت سوی سبا و ز کف داد امتیاز آمد
7 برفت کاش مساوات بر نمیگردید که مشت ما بر بیگانه کرد باز آمد
8 وکیل یزد چه گودرز فاتحی وافور بکف گرفته چه گرزی و چون گراز آمد
9 ز من بگوی بلوطی غلامحسین دگر مگیر معرکه یکمشت حقه باز آمد
10 فدای سرو که چون تن بزیر بار نداد گه نمایش آزاد و سر فراز آمد
11 به نی بگوی که از ناله در خود آتش زن که عارف همچو تو نالان به سوز و ساز آمد