-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بکوش ایجان خدا را بنده باشی برین در همچو خاک افکنده باشی
2 جهان ظلمت فنا آب حیاتست بنوش این آب تا پاینده باشی
3 بجد و جهد میجو تا بیابی اگر جوینده یابنده باشی
4 نتابد بر دلت نور هدایت تو تا از کبر و کین آکنده باشی
5 ترا رسم خداوندی نزیبد بزیب بندگی زیبنده باشی
6 نشاید بندگی با خود پرستی ز خود تا نگذری کی بنده باشی
7 ز دیده اشک می افشان و میسوز که تا چون شمع افروزنده باشی
8 بدلسوزی و سربازی و خنده توانی شمع سان پاینده باشی
9 بآب معرفت گر پروری جان بمیرد هر دلی تو زنده باشی
10 ندارد قیمتی جز زنده عشق بعشق ارزنده ارزنده باشی
11 هم اینجا در بهشت جاودانی اگر دلرا ز دنیا کنده باشی
12 ززیب این جهان گر بر کنی دل بزیب آنجهان زیبنده باشی
13 در اینجا گر بحال خود بگرئی در آنجا در خوشی و خنده باشی
14 جهانرا جان توانی شد بدانش چرا از جاهلی خربنده باشی
15 توانی جواجهٔ کونین گردید اگر ای فیض حق را بنده باشی