1 ای جام تو آب و آتش ناب شراب ای خون عدو ز آتش شمشیر تو آب
2 گه آتش را کنی تو از آب نقاب گه بفروزی ز روی آب آتش ناب
3 یازندهتر از روزشماری ای شب تاریکتر از زلف نگاری ای شب
4 از روز همی یاد نداری ای شب گویی که سپیدهدم نداری ای شب
1 ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما به دلبری دل ما را همی زنی یغما
2 چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
1 منت ایزد را که روشن شد ز نور آفتاب آسمان دولت و ملک شه مالک رقاب
2 از خراسان آفتاب آید همی سوی عراق از عراق آمد کنون سوی خراسان آفتاب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به