جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2569

غزل 2569 ام از 6329 غزلیات

آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی

1 آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی در عشق جهانی را بدنام کنی حالی

2 می‌جوش ز سر گیرد خمخانه به رقص آید گر از شکرقندت در جام کنی حالی

3 از چشم چو بادامت در مجلس یک رنگی هر نقل که پیش آید بادام کنی حالی

4 حاشا ز عطای تو کان نسیه بود ای جان گر تشنه بود صادق انعام کنی حالی

5 ای ماه فلک پیما از منزل ما تا تو صدساله ره ار باشد یک گام کنی حالی

6 از لطف تو از عقرب صد شیر بجوشیده و آن کره گردون را هم رام کنی حالی

7 بر بام فلک صد در بگشاید و بنماید گر حارس بامت را بر بام کنی حالی

8 هر خام شود پخته هم خوانده شود تخته گر صبح رخت جلوه در شام کنی حالی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی

شاعر شعر آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی چه کسی است ؟

شاعر شعر آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی چیست ؟

قالب شعر آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی غزل است

مضمون اصلی شعر آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر