امشب آن شمع شب‌افروز به از سحاب اصفهانی غزل 85

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

امشب آن شمع شب‌افروز به کاشانهٔ کیست

1 امشب آن شمع شب‌افروز به کاشانهٔ کیست روشن از ماه جهان‌تاب رخش خانهٔ کیست

2 آنکه ز افسانهٔ من دوش نمی‌رفت به خواب امشبش دیده به خواب خوش از افسانهٔ کیست

3 زلف و خالی همه دین و دل خلقی بربود کس ندانست که این دام که آن دانهٔ کیست

4 صد پری جلوه‌گر از هر طرفی بین چه عجب گر نداند دل سر گشته که دیوانهٔ کیست

5 نه به کس مایل مهر است نه کین حیرانم کآشنای که بود آن مه و بیگانهٔ کیست

6 ساغر عیش من از بادهٔ وصلت خالی است تا لبالب ز می وصل تو پیمانهٔ کیست

7 جای آن ماه بود خانهٔ بیگانه (سحاب) بنگر آن گنج گرانمایه به ویرانهٔ کیست

عکس نوشته
کامنت
comment