- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امشب که خیال رخ او شمع نظر بود با دل نمک لعل لبش داغ جگر بود
2 در کلبه تاریک من از فیض محبت شمعی که شب هجر تو می سوخت سحر بود
3 بستیم چو رخت سفر از کوی فراغت چیزی که فراموش شد اول غم سر بود
4 شد ترک وطن خضر ره وادی وصلش طوف حرم اول قدم شوق سفر بود
5 از دل بر او نامه به یک چشم زدن برد با مرغ نظر جرأت پرواز دگر بود
6 در کاسه ز خشم دلم از سوز محبت آب دم شمشیر و نمک شیر و شکر بود؟
7 هرگز غم پرواز ندانست اسیرت چاک قفس مرغ دلش چاک جگر بود