- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امشب گل خورشید بدامان نگاهست آئینه دل روشن از آن چشم سیاهست
2 زنهار مکرر نشوی در نظر خلق انگشت نما مانده همین اول ماهست
3 پامال حوادث نتوانم که نباشم چون نقش قدم خانه من بر سر راهست
4 یکچشم زدن زو نتوانست جدا شد گوئی نگهش عاشق آن چشم سیاهست
5 چون شعله شمعم نگسسته است زهم آه بر راستی این سخنم شمع گواهست
6 در چشم ترم لخت جگر بار گشودست هر جا که سرچشمه بود قافله گاهست
7 از سوز جگر بهره نداریم وگرنه تأثیر قبائیست که بر قامت آهست
8 گردیده سفید است کلیم از اثر اشک در مرگ اثر جامه آهم چه سیاهست