- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امشب چمن از گریه ما تازه و تر بود بر هر سر خار مژه لختی ز جگر بود
2 می رست رگ و ریشه جان از بن ناخن صد لاله ستان کاشته در سینه و بر بود
3 در زیر لبم گاه طرب زمزمه می سفت بر دور رخش گاه هوش حلقه شمر بود
4 تا روز به خلوتگه مقصود، اجابت در پیرهن ناله هم آغوش اثر بود
5 از کثرت آمد شدن دزد خیالی پیرایه خوابم همه شب زیر و زبر بود
6 وز بهر نثار قدمی چشم ترم را تا گوش گریبان نظر پر ز گهر بود
7 گفتم به دعای سحری وصل تو خواهم بیهوش شدم بوی تو با باد سحر بود
8 قاصد جگرم سوخت چه پیغام و چه نامه دل بود همان خوش که به امید خبر بود
9 بگذشت و گریبان نزدی چاک «نظیری » پیش چه بلا دست دعای تو سپر بود