امشب ز دیده از قدح افزون از قدسی مشهدی غزل 368

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

امشب ز دیده از قدح افزون گریستم

1 امشب ز دیده از قدح افزون گریستم تا دل چو شیشه داشت نمی، خون گریستم

2 یک بار، دیده‌ام به غلط فال خواب زد عمری ز شرمساری آن، خون گریستم

3 تلخی ندید عیش حریفان ز گریه‌ام چون آمدم ز میکده بیرون، گریستم

4 تا کس به عشق او نبرد پی ز گریه‌ام شبها به شهر و روز به هامون گریستم

5 روید به جای سبزه ازان خاک، نخل سرو هرجا به یاد قد آن موزون گریستم

6 طوافن پناه برد به گیتی ز گریه‌ام ای نوح سر بر آر، ببین چون گریستم

7 اول شدم شکفته ز ارسال نامه‌اش آخر ز شرمساری مضمون گریستم

8 گویند دل به گریه تهی می‌شود ز درد چون درد من فزود، چو افزون گریستم؟

9 هرکس که دید اشک من، اندوهگین شود قدسی ز بس که با دل محزون گریستم

عکس نوشته
کامنت
comment