- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امشب ز دیده از قدح افزون گریستم تا دل چو شیشه داشت نمی، خون گریستم
2 یک بار، دیدهام به غلط فال خواب زد عمری ز شرمساری آن، خون گریستم
3 تلخی ندید عیش حریفان ز گریهام چون آمدم ز میکده بیرون، گریستم
4 تا کس به عشق او نبرد پی ز گریهام شبها به شهر و روز به هامون گریستم
5 روید به جای سبزه ازان خاک، نخل سرو هرجا به یاد قد آن موزون گریستم
6 طوافن پناه برد به گیتی ز گریهام ای نوح سر بر آر، ببین چون گریستم
7 اول شدم شکفته ز ارسال نامهاش آخر ز شرمساری مضمون گریستم
8 گویند دل به گریه تهی میشود ز درد چون درد من فزود، چو افزون گریستم؟
9 هرکس که دید اشک من، اندوهگین شود قدسی ز بس که با دل محزون گریستم