سعدی شیرازی

امشب مگر به وقت نمی‌خواند از سعدی شیرازی غزل 318

غزل 318 ام از 1930 غزلیات

خانه / سعدی شیرازی / دیوان اشعار سعدی شیرازی / غزلیات در دیوان اشعار / غزل شماره 318

1 امشب مگر به وقت نمی‌خواند این خروس عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس

2 پستان یار در خم گیسوی تابدار چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس

3 یک شب که دوست فتنه خفتست زینهار بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس

4 تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح یا از در سرای اتابک غریو کوس

5 لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود برداشتن به گفته بیهوده خروس

سعدی شیرازی

شعر شعر کهن غزل سعدی شیرازی

عکس نوشته

کامنت

شعر های دیگر از سعدی شیرازی

عاقل چون خلاف اندر میان آمد بجهد و چو صلح بیند لنگر بنهد که آنجا سلامت بر کران است و اینجا حلاوت در میان. ,

مقامر را سه شش می‌باید، ولیکن سه یک می‌آید. ,

1 شادمانی مکن که دشمن مرد تو هم از مرگ جان نخواهی برد

1 ای باد بامدادی خوش می‌روی به شادی پیوند روح کردی پیغام دوست دادی

2 بر بوستان گذشتی یا در بهشت بودی شاد آمدی و خرم فرخنده بخت بادی

1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت

2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت

1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم

2 تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم

شاعر شعر امشب مگر به وقت نمی‌خواند این خروس سعدی شیرازی می باشد.

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر امشب مگر به وقت نمی‌خواند این خروس غزل است

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.

شعربعدی

1930 / 318

شعرقبلی

بنر