امروز گزافی از جلال الدین محمد مولوی غزل 80

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

امروز گزافی ده آن باده نابی را

1 امروز گزافی ده آن باده نابی را برهم زن و درهم زن این چرخ شتابی را

2 گیرم قدح غیبی از دیده نهان آمد پنهان نتوان کردن مستی و خرابی را

3 ای عشق طرب پیشه خوش گفت خوش اندیشه بربای نقاب از رخ آن شاه نقابی را

4 تا خیزد ای فرخ زین سو اخ و زان سو اخ برکن هله ای گلرخ سغراق و شرابی را

5 گر زان که نمی‌خواهی تا جلوه شود گلشن از بهر چه بگشادی دکان گلابی را

6 ما را چو ز سر بردی وین جوی روان کردی در آب فکن زوتر بط زاده آبی را

7 ماییم چو کشت ای جان بررسته در این میدان لب خشک و به جان جویان باران سحابی را

8 هر سوی رسولی نو گوید که نیابی رو لاحول بزن بر سر آن زاغ غرابی را

9 ای فتنه هر روحی کیسه بر هر جوحی دزدیده رباب از کف بوبکر ربابی را

10 امروز چنان خواهم تا مست و خرف سازی این جان محدث را وان عقل خطابی را

11 ای آب حیات ما شو فاش چو حشر ار چه شیر شتر گرگین جانست عرابی را

12 ای جاه و جمالت خوش خامش کن و دم درکش آگاه مکن از ما هر غافل خوابی را

عکس نوشته
کامنت
comment