امروز جنون از جلال الدین محمد مولوی غزل 376

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

امروز جنون نو رسیده‌ست

1 امروز جنون نو رسیده‌ست زنجیر هزار دل کشیده‌ست

2 امروز ز کندهای ابلوج پهلوی جوال‌ها دریده‌ست

3 باز آن بدوی به هجده‌ای قلب آن یوسف حسن را خریده‌ست

4 جان‌ها همه شب به عز و اقبال در نرگس و یاسمن چریده‌ست

5 تا لاجرم از بگاه هر جان چالاک و لطیف و برجهیده‌ست

6 امروز بنفشه زار و لاله از سنگ و کلوخ بردمیده‌ست

7 بشکفت درخت در زمستان در بهمن میوه‌ها پزیده‌ست

8 گویی که خدای عالمی نو در عالم کهنه آفریده‌ست

9 ای عارف عاشق این غزل گو کت عشق ز عاشقان گزیده‌ست

10 بر چهره چون زر تو گازیست آن سیمبرت مگر گزیده‌ست

11 شاید که نوازد آن دلی را کاندر غم او بسی طپیده‌ست

12 خاموش و تفرج چمن کن کامروز نیابت دو دیده‌ست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر