- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت ما واله و او روی و نظر سوی دگر داشت
2 گفتم که کنم نسبت آن زلف به عنبر آورد صبا نکهت آن بوی دگر داشت
3 خلق نگران رخ او کشته ز هر سو وان سرو به هر سو نگری روی دگر داشت
4 دل زان نکشیدم به سوی حوری و فردوس کو میل به سوی دگر و کوی دگر داشت
5 گر شاهدی خسته شود سوی طبیبان از دوست طمع شربت داروی دگر داشت