1 امروز که منزلم نصیبین گردید از داغ غمت دلم نصیبین گردید
2 دوری ز سر کوی تو از من دور است اما چه توان کرد نصیبب این گردد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کیست این کز نگهی رهزن صد جان باشد هر زمان جلوه کنان بر سر میدان باشد
2 خسروانه چو پی گوی دواند گلگون سر حد کوه کنش در خم چوگان باشد
1 برد گل رشک از روی محمد (صلعم) خویش خون گشته از روی محمد
2 سپر شد پیش پیکان غم آنکو نظر دارد بر ابروی محمد
1 نسیما گرفتند ره بر در آن سرو دلجویت بگو ای زمره شیر افکنان نخجیر آهویت
2 ز طول مدت هجران و شام محنت دوری تو مانی زنده، خالد گشت قربان دو ابرویت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به