امروز صفای دلم از از بابافغانی شیرازی غزل 286

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

امروز صفای دلم از سیمتنی بود

1 امروز صفای دلم از سیمتنی بود جانم پر از اندیشه ی نسرین بدنی بود

2 چون دسته ی گل ساعدم از داغ نهانی آراسته زان دست که گویی چمنی بود

3 پیرانه سرم ناصیه ی موی پریشان در سایه ی شمشاد قدی نسترنی بود

4 در تابه ی حمام دلم رفت چو ماهی نی زهره ی آهی نه مجال سخنی بود

5 در جوش در و بام ز نظاره ی دیدار گرمابه نه کز خلد برین انجمنی بود

6 از سجده ی شکرم سر شوریده نیاسود کان وصل نه اندازه ی حد چو منی بود

7 در پوست نگجیدم ازین شوق که دل را آب عرق سینه ی گلپیرهنی بود

8 بر چشمه ی خورشید دریغست گشودن چشمی که به دیدار چنان غمزه زنی بود

9 او رفت، فغانی بسر صفه حمام چون قالب جان رفته درون کفنی بود

عکس نوشته
کامنت
comment