- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امروز سماع است و مدام است و سقایی گردان شده بر جمع قدحهای عطایی
2 فرمان سقی الله رسیدهست بنوشید ای تن همه جان شو نه که ز اخوان صفایی
3 ای دور چه دوری تو و ای روز چه روزی وی گلشن اقبال چه بابرگ و نوایی
4 از خاک برویند در این دور خلایق کاین نفخه صور است که کردهست صدایی
5 از کوه شنو نعره صد ناقه صالح وز چرخ شنو بانگ سرافیل صلایی
6 هین رخت فروگیر و بخوابان شتران را آخر بگشا چشم که در دست رضایی
7 ای مرده بشو زنده و ای پیر جوان شو وی منکر محشر هله تا ژاژ نخایی
8 خواهم سخنی گفت دهانم بمبندید کامروز حلال است ورا رازگشایی
9 ور ز آنک ز غیرت ره این گفت ببندید ره باز کنم سوی خیالات هوایی
10 ما نیز خیالات بدستیم و از این دم هستی پذرفتیم ز دمهای خدایی
11 صد هستی دیگر به جز این هست بگیری کاین را تو فراموش کنی خواجه کجایی