امروز عید ماست، که از اوحدی مراغه‌ای غزل 585

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

امروز عید ماست، که قربان او شدیم

1 امروز عید ماست، که قربان او شدیم اکنون شویم شاه، که دربان او شدیم

2 چندان غریب نیست که باشد غریب‌دار این سرو ماه چهره، که مهمان او شدیم

3 ای بادصبح، بگذر و از ما سلام کن بر روضه‌ای، که عاشق رضوان او شدیم

4 فرخنده یوسفیست، که زندان اوست دل زیبا محمدیست، که سلمان او شدیم

5 این خواجه از کجاست؟ که «طوعا و رغبة» بی‌کره و جبر بندهٔ فرمان او شدیم

6 تا ما گدای آن رخ و درویش آن دریم ننشست خسروی، که ز سلطان او شدیم

7 گفتم: ز درد عشق تو شد اوحدی هلاک گفتا: چه غم ز درد؟ که درمان او شدیم

عکس نوشته
کامنت
comment