- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امروزکه امید بهکوی تو مقیم است گر بال گشایم دل پرواز دو نیم است
2 نتوان ز سرم برد هوای دم تیغت این غنچهگره بستهٔ امید نسیم است
3 شد حاجت ما پردهبرانداز غنایت سایل همه جا آینهٔ رازکریم است
4 فیض نظرکیست که درگلشن امکان هر برگگل امروزکف دستکلیم است
5 جزکاهش جان نیست ز همصحبت سرکش گریان بود آن مومکه با شعله ندیم است
6 بر صافضمیران بود آشوب حوادث صد موجکشاکش به سر در یتیم است
7 پیوسته پر آواز بودکاسهٔ خالی پرگویی ابله اثر طبع سقیم است
8 آسودهدلی الفت یأس است وگرنه امید هم اینجا چهکم اززحمت بیم است
9 حیران طلب مایهٔ تمییز ندارد در چشم گدا ششجهت آثارکریم است
10 بیرنگی گلشن نشود همسفرگل آیینه ز خود میرود و جلوه مقیم است
11 بیدل ز جگرسوختگی چاره ندارم با داغ مرا لالهصفتعهد قدیم است