- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بستی برشته سر مو پای و دست ما گوئی برو که با تو نزیبد نشست ما
2 بازوی زهد پنجه عشق تو بر نتافت برکوب طبل حسن که برگشت شست ما
3 این تیغ وین سپر که نیابد بهمسری با باده بلند تو دیوار بست ما
4 ای آفتاب حسن تو خود پرده برمگیر زین سوی اختیار نظر نبست دست ما
5 دلهای ما که خود بکمند تو بسته ایم مشکن شکست تست نگارا شکست ما
6 گفتم که زهر قهر توام کشت گفت باش باشد که بارنی شکر آرد کبست ما
7 گنجشک را بمو نتوان پای بست تو ای تار مو چگونه شدی پای بست ما
8 زانچشم شیر گیر حذر کن دلا که خون از شیر فرق می ندهد شیر مست ما
9 ناصح اگر ملامت نیر کند رواست آگاه نیست با تو ز عهد الست ما
10 منت خدایرا که بدونان نه بست دل تا دیده برگشاد دل شه پرست ما
11 شاه جهانگشای علی آنکه در جهان نام و نشان زهستی او یافت هست ما
12 ای بحر فضل نامتناهی دمی بجوش کافتد هزار ماهی زربن بشست ما